Top latest Five داستان های واقعی Urban news

او تا حدودی شفاف، تا حدی مات، و به طور کامل در عکس حضور دارد.

دخترک در حالی که از شوک تصادف می‌لرزید پرسید: «میتونی درستش کنی پدر؟» پدر در حالی سرش را به نشانه‌ی منفی تکان می‌داد پاسخ داد: «نه. متاسفانه من فقط یک لاستیک زاپاس دارم.

این «خانه احضار» کذایی، که در آن پرون‌ها ماوراءالطبیعه را تجربه کردند، اخیراً توسط دو مالک جدید خریداری شده است.
راستان نامه
او به اولین صعود هیت اعزامی کوه هود پیوست. همسر او به همان اندازه در جامعه فعال بود و در اتحادیه زنان و انجمن امداد بانوان شرکت می‌کرد. او همچنین به تأسیس خانه مارتا واشنگتن، محل سکونت زنان شاغل، کمک کرد.

مادرش در حالی که عروسک دلقک رو از قفسه پایین میاورد و اونو به پیشخوان میبرد، گفت: “پس اشکالی نداره“.

بازدیدکنندگان گزارش داده‌اند که پیتوک‌ها و نگهبان سابق آن‌ها را دیده‌اند.

داستان واقعی ارواح این خانه بعدا گزارش شد. در سال ۱۹۶۵، این عمارت به‌عنوان یک موزه (مرکز فعالیت‌های ماوراء الطبیعه) به روی عموم باز شد. میهمانان از حضور ارواح (احتمالاً از مستاجران سابق آن) خبر داده‌اند.

مردم شهر به تایر برچسب شیطان‌پرستی زدند. او ظاهراً خود را از درختی در حیاط خلوت حلق‌آویز کرد. گفته می‌شود که پرون‌ها توسط روح او مورد حمله قرار گرفتند.

طبق گفته‌های «غریبه زیبا: روح کیت مورگان و هتل دل کورونادو»، افرادی که فعالیت‌های ماوراءالطبیعه را در این هتل گزارش کرده‌اند، کم نیستند. میهمانان نورهای سوسوزن، یک تلویزیون گول‌زننده و تغییر دما را تجربه کرده‌اند که از ناکجاآباد ظاهر می‌شود و به طور غیرقابل توضیحی ناپدید می‌شود.

به طور طبیعی، شک‌ و تردید در مورد این داستان‌های به‌ظاهر واقعی ارواح فراوان بود. با توجه به اینکه یکی از معروف‌ترین قتل‌عام‌ها در این خانه داستان واقعی ارواح رخ داده و خانواده لوتز بدهی‌های سنگین داشتند، فقط منطقی است که آن‌ها برای جلب مجدد توجهات به قلمروشان (شاید حتی یک معامله کتاب یا فیلم)، یک حیله مفصل ساخته باشند.

معلم یک کودکستان بـه بچه‌هاي‌‌‌ کلاس گفت کـه میـــخواهد با ان‌ها بازی کند. او بـه ان‌ها گفت کـه فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون ان بـه تعداد آدم‌هایی کـه از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینی بریزند و با خود بـه کودکستان بیاورند.

بنابراین، بدون هیچ پمپ سالم و درحالی‌که کاملاً از مسیر خارج شده بود، کاپیتان تصمیم گرفت کشتی را رها کند تا سعی کند افراد خود را نجات دهد.

شعر روز عاشورا + اشعار زیبا در مورد روز دهم ماه محرم و شهادت سیدالشهدا

نیازی به گفتن نیست که هیستر هفته‌ها نمی‌توانست بخوابد. سپس بازدیدها آغاز شد.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

Comments on “Top latest Five داستان های واقعی Urban news”

Leave a Reply

Gravatar